دل نوشته های تنها ترین دل دنیا
دل نوشته های تنها ترین دل دنیا
یه حرفایی همیشه هست........... حرفایی که نه من، نه تو، نه ما نمیتونیم بگیم حرفایی که همه مون میدونیم چیه اما نمیخوایم بدونیم.......... بابا بگو، بلند بگو، فریاد بزن اینجا فقط منم و تو و خدا خیال نکن یکی، یه جا، یه وقت، دلش میسوزه و تمام حرفات رو میگه به خدا که همه ی این حرفا شده یه بغض تو گلوم یه درد شده تو قلبم یه اشک شده تو نگاهم نذار بغض توی گلوت بخره به قلبت و مثل اشک از توی نگاهت جاری بشه...... (حرفای خودم که تبدیل شده به یه نوشته)
نظرات شما عزیزان:
در بی کسی بی صحبتی بی هم نفس افسانه ام
نالان مکن چونش بگو در پر غمی مستانه ام
مستم ز تو ای جان پناه از درد تو خمخانه ام
تا کی گریز از من کنی کامی بده جانانه ام
حسرت در این دریای دل تا پر کنی پیمانه ام
.
.
.
.
بقیه وابسته به . . . .
من اگر بنشینم
تو اگر بنشینی
چه کسی برمی خیزد ...!؟
من اگر برخیزم
تو اگر برخیزی
همه برمی خیزند.
ما تا اطلاع ثانوی مخلصتونیم
آجی ، من میرم به کار و زندگیم برسم
کلی کیفور شدیم از همکلامیتون
بوسِینا
آجی می ترسم از وقتی بت گفتم
پسر نداره دیگه تحویلم نگیری
بری تا شصت سال دیه ؟
آجی بیا فوقش واسش یه پسرخوانده گیر
میاریم عزیزم
خودمون شاگرد ممتازه کلاس بودیم
عزیزم
نه آجی نیداره
میگما آجی تو اول بیا دو نظر ببینش
همچین مادرشوهری تحملش آسونم
نیس به خدا ها
من بچه به این مظلومی
تا الان دوبار ازش منفی گرفتم
کار خاصی هم نمی کردما
فقط چاییشو چپ کردم روش
بیخیال قضیش طولانیه ...
آجی خلاصه این بابا ، پسر نداره
دلت صابون نزن قربونت برم
سروری ، سالاری
(اسمایلی خجالت در حده المپیک )
به گردِ پاتم نمیرسیم آجی
میگما این معلم ادبیاتمون حتما
باید تو رو ببینه ،
فرهنگ لغتت از ای فرهنگ لغتایه
اصیله ایرانیه آجی
حیف شدی باید تو کلاس ما بودی آجی
... معلم ادبیاتمون ذوق مرگ می شد
تو رو میدید ...
ادبیاتتو !!! شیمیو !!!
بابا دستمریزاد
آجــــــی آپ کردی ،
اطلاع رسانی کن قوبونت
اومدم نظرتو خوندم ، کلی انرژی گرفتم
آجی هلاک ملاکت
آجی مطالب وبتم که کلی ما رو تو حس
برد ، خوگشله
شما شدیدا با افتخار لینک شدید
دلــــــــــــــــبندکَم
تا الان توجه كامل به قالبت نكرده بودم خيلي توپه
هیچ کس با من در این دنیا نبود
هیچ کس مانند من تنها نبود
هیچ کس دردی ز دردم بر نداشت
بلکه دردی نیز بردردم گذاشت
هیچ کس فکر مرا باور نکرد
خطی از شعر مرا از بر نکرد
هیچ کس معنای آزادی نگفت
دروجودم رد پایش را نجست
هیچکس آن یار دلخواهم نشد
هیچکس دمساز و همراهم نشد
هیچکس....
هیچ دردی را ز دردم کم نکرد
جز.....
خدای من
خدای من
خدای من.........
قالب جدید وبلاگ پیچك دات نت |